مهتامهتا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات جیگرم مهتا

♥عشق ما به دنیا اومد♥

امشب شام خونه مامان بزرگ(به مناسبت اومدن علی دایی از استرالیا)شام مهمون بودیم که مامانت گفت من خستم و نمیام،که یه دفعه مامانت زنگ زد و گفت که من دارم میرم بیمارستان،نفهمیدیم چه طوری خودمونو رسوندیم بیمارستان نور نجات(البته مامانت شهریار رو انتخاب کرده بود)ولی چون خاله عجله کردی رفتن نور نجات،نمیدونی وقتی آقاهه اومد گفت چشمتون روشن،چه قدر خوشحال شدیم،بعد 10 دقیقه آوردنت و نشونمون دادن (یه دختر سفید سفید با موهای سیاه)مثل فرشته ها بعد هم مامانتو آوردن خیلی خوشحالم خاله،خیلیییییییییییییییی فکر کنم ساعت 11:45و روز 4 دی سال 1392 فدات بشم چشم هممون روشن که خدا کوچولویی به خوشگلی تو رو به ما هدیه داد
5 دی 1392

یلداتون مبارک

یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا. یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.   ...
29 آذر 1392